عشـــــق تلـــــــــخ خدایا عشقی که بهم دادیو ازم پس گرفتیــــــــ یکی بود یکی نبود، اونی که بود تو بودی و اونی که نبود من بودم !
یکی گفت و یکی نگفت، اونی که گفت تو بودی اونی که " دوست دارم " رو به هیچ کس جز تو نگفت من بودم!یکی ماند و یکی نماند، اونی که ماند تو بودی اونی که بدون تو نماند من بودم .وبلاگ عشق تلخ یکی از عاشقونه و غمگين ترين وبلاگ ها (لطفا نظر يادتون نره)پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:جملات عاشقانه ,عشق ,جمله,عاشقانه,تنهای, ,جملات عارفانه,عرفان ,عارفانه,, :: 14:50
P.sh
نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن
پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:جملات عاشقانه ,عشق ,جمله,عاشقانه,تنهای,جملات عارفانه,عرفان ,عارفانه,دوست داشتن,تفاوت ,, :: 14:47
P.sh سلام بچه ها نظرتون در باره ی این جمله چیه عشق چیست؟ عشق حدیثی است که با یک نگاه ولبخند شروع با بوسه ای به اوج وبا قطره اشکی به پایان میرسه
پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:جملات عاشقانه ,عشق ,جمله,عاشقانه,تنهای,جملات عارفانه,عرفان ,عارفانه,دوست داشتن,تفاوت ,, :: 14:44
P.sh
از یک عاشق شکست خورده پرسیدم:
بزرگ ترین اشتباه؟ گفت عاشق شدن گفتم بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق گفتم بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن گفتم بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن گفتم بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن گفتم قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد گفتم زیبا ترین لحظه؟ گفت در کنار معشوق بودن گفتم بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن پرسیدم بزرگترین ارزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت: ( مرگ)
چشمی به هم زدیم ودنیا گذشت دنبال هم امروز وفردا گذشت دل میگه باز فردا رو از نو بساز ای دل غافل دیگه از ما گذشت تقدیر من فقط تنهایی
يه روز بهم گفت: «ميخوام باهات دوست باشم؛آخه ميدوني؟ من اينجا خيلي تنهام». بهش لبخند زدم و گفتم: «آره ميدونم. فكر خوبيه. من هم خيلی تنهام». يه روز ديگه بهم گفت: «ميخوام تا ابد باهات بمونم؛ آخه ميدوني؟ من اينجا خيلي تنهام». بهش لبخند زدم و گفتم: «آره ميدونم. فكر خوبيه.من هم خيلي تنهام». يه روز ديگه گفت: «ميخوام برم يه جاي دور، جايي كه هيچ مزاحمي نباشه. بعد كه همه چيز روبراه شد تو هم بيا. آخه ميدوني؟ من اينجا خيلي تنهام». بهش لبخند زدم و گفتم: «آره ميدونم. فكر خوبيه. من هم خيلي تنهام». يه روز تو نامهش نوشت: «من اينجا يه دوست پيدا كردم. آخه ميدوني؟ من اينجا خيلي تنهام». براش يه لبخند كشيدم و زيرش نوشتم: «آره ميدونم. فكر خوبيه.من هم خيلی تنهام». يه روز يه نامه نوشت و توش نوشت: «من قراره اينجا با اين دوستم تا ابد زندگي كنم. آخه ميدوني؟ من اينجا خيلي تنهام». براش يه لبخند كشيدم و زيرش نوشتم: «آره ميدونم. فكر خوبيه. من هم خيلي تنهام». خوشحالم و چيزی که بيشتر خوشحالم می کنه اينه که می دونه من هنوز هم خيلي تنهام ...
هیچ یک از کارهای خداوند بی حکمت نیستفردی مسلمان یک همسایه کافر داشت هر روز و هر شب با صدای بلند همسایه کافر رو لعن و نفرین می کرد : خدایا ! جان این همسایه کافر من را بگیر.مرگش را نزدیک کن (طوری که مرد کافر می شنید) زمان گذشت و آن فرد مسلمان بیمار شد. دیگر نمی توانست غذا درست کند ولی در کمال تعجب غذایش سر موقع در خانه اش ظاهر می شد. مسلمان سر نماز می گفت خدایا ممنونم که بنده ات را فراموش نکردی و غذای من را در خانه ام ظاهر می کنی و لعنت بر آن کافر خدا نشناس ... ! روزی از روزها که خواست برود غذا را بر دارد، دید این همسایه کافرِ است که غذا براش می آورد. از آن شب به بعد، مسلمان سر نماز می گفت : خدایا ممنونم که این مرتیکه شیطان رو وسیله کردی که برای من غذا بیاورد. من تازه حکمت تو را فهمیدم که چرا جانش را نگرفتی!!! با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی //// تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی! جمعه 9 تير 1391برچسب:غمگین,احساسی,عاشقانه,زیباترین مطالب,داستان های عاشقانه,مطالب غمگین, :: 15:42
P.sh
یه سوال دخترا جواب بدن 1 :چرا وقتی کس نگفته دوستتون داره دوستش دارین ولی تا گفت دوستت دارم میزنید زیر دلشو میرید؟ 2 : چرا باور نمیکنید اینکه یکی میتونه دوستتون داشته باشه ؟ 3 : حالا چرا دروغ یک پسر را راحت تر باور میکنید؟ دختر خانم ها جواب بدید!!!! .وبلاگ عشق تلخ یکی از عاشقونه و غمگين ترين وبلاگ ها (لطفا نظر يادتون نره)سلام درد دل هاي من و بخونيد و ياد بگيريد كه هيچ وقت عاشق نشين.خيلي بهم درد وارد شده خيلي لطمه ديدم شكست بزرگي خوردم. امروز هيچ اميدي به زندگي ندارم. شما هم كه نظر نميدين. پس دلم به چي خوش باشه فقط بايد به مردن خوش باشه........ اشكالي نداره. اين روزها تنهايي شده مرحم واسه زخمام... شايد سرنوشتم اينجور بوده كه تنها باشم و تنها زندگي كنم و تنها هم بميرم با كوله باري از غم .وبلاگ عشق تلخ یکی از عاشقونه و غمگين ترين وبلاگ ها (لطفا نظر يادتون نره)
انتظار
سر خط سلام عزیزم هواتو کرده این دل دوباره تو خیلی وقته که تنهام گذاشتی همین تنهایی تنها یادگاره
واست من چی بگم از حال و روزم شب و روز کار این دل انتظاره ملالی نیست جز غم نبودن تو خوب من خوبم اگه فاصله بزاره
مثل بارون شدم و نیومدی مثل مجنون شدم و نیومدی از غم تو مثل ابرهای بهار زار و گریون شدم نیومدی
انتظارت میکشه آخر منو سهم قلب من نکن شکستنو چرا از من تو دوری میکنی تو که یادم دادی عاشق شدنو
عشقم از چشم تو افتاده چرا تو گذشتی از دلم ساده چرا ؟؟ چه جوری دلت اومد که بگذری گریه هام یادت نیفتاد چرا ؟؟
دیگه دارم آروم آروم میمیرم ای خدا چیکار کنم من چی بگم ؟؟ وقتی عشقم دشمن جونم شده من برم گلایه مو به کی بگم ؟؟
بی تو دارم میمیرم تو انتظار بیشتر از این تو منو تنهام نزار دستهای خالی و تنهامو ببین بی کسی هامو به روی من نیار
نمیفهمی نمیشه نمیتونم تا دوباره بی تو تنها بمونم کاش بفهمی که غم دوری تو خیلی وقته که بریده امونم
به کی دل خوش میشه کرد؟؟
به کی دل خوش میشه کرد وقتی دوستت دشمنه وقتی تنها کس تو فکر نارو زدنه
به کی دل خوش میشه کرد وقتی تنها باورت تو یه لحظه میره و دل از عشقت میکنه
توی این دنیایی که اثری نیست از یه مرد روی این رفاقتا نمیشه حسابی کرد
اگه روزی دلتو کسی به بازی گرفت قید عشقشو بزن برو دیگه برنگرد
آی شمایی که دلو خیلی راحت میبرید ادعای بی خودی دیگه بسته بس کنید
بسته وعده های کور پشت اشکهای دروغ اگه عشقی رو میخواین بشینید پاش بمیرید
با نظرهاتون به من اميد به زندگي مي دين .وبلاگ عشق تلخ یکی از عاشقونه و غمگين ترين وبلاگ ها (لطفا نظر يادتون نره)...:: برگرد ::..
لالایی بهت نمی گفتم که یه شب بخوابی چشم به رات بودم همیشه فکر میکردم تو راهی
باورم نمیشه سالی یه بار سر نمی زنی فکر میکردم هیچوقت نمی ری و دل نمی کنی
ولی دل کندی و منم دل تنگتم خداییش بگو تو هم برام دلت تنگه نه ؟؟...
دل پر کینه و سنگ تو شد باعث جدایی تو یه بی وفا بودی و آره بارز خدایی
من میخواستم که دوست داشتن ما بشه "نهایت عشق" اگه تو می موندی "من پایه بودم تا نهایتش"
وقتی که تو پیشم نباشی آره مرگ یه لحظه است عمری هم پیش من بمونی واسه من یه لحظه است
قلبم گم شده تو صداش کن واسه یه بارم شده تو نگاش کن یه گوشه می شینم اشک می ریزم یاد خاطراتم با تو عزیزم
*بگو چه ساده دل ازم کندی*
به هر زبونی که بود میخواستم آرومت کنم اما دیگه اثر نداشت گفتی میخوام فراموشت کنم
مثل دیوارسردی که دیگه رمق نداره حالا وقتش شده روش بارون غم همش بباره
یه روز قلب من شده بود اسیر عشقو بعدش اومدی گفتی که "پيمان" تمومش کن"؟
امروز دلم میخواد یه بار دیگه تو رو ببینمت بهت بگم خوش باشی دختر با یار دیگرت
چرا اینقدر روزگار بی وفا شده ای خدا به این راحتی همه رو از هم میکنه جدا
حلال معمای شکست عشق تو دنیا چیه ؟ چی رو انتخاب کنم؟ جنگ ،عشق یا اون دو راهیه ؟
چشمامو میبندم خاطراتم یادم میاد بازم با تو بودن ولی دیگه باید بزارم اینجا هرچی که داشتم واسه فردا
*بگو چه ساده دل ازم کندی*
بگو چیکارت کردم که شدی از دلم عاصی ؟ من تو عشقم داناتر بودم از سلمان فارسی
من همه فکر و خیال ها رو ریختم توی خودم گفتی حتی پایه نیستم یه بار بیام سوی توهم
یادته بهت گفتم "" مهسا "" دوباره برگرد ؟ گفتم تویی همیشه همدم و طبیب هر درد
حالا بمون با یار دیگرت همش با استرس که یه وقت پیششی زنگ نزنم یا ندم اس ام اس
عبرت عاشق شدن شد نصیب بیت آخرم "خیلی دیر شد واسه رسیدن به حرف مادرم"
چشام به در بود یه روز برگردی چه ساده عشق منو تو رد کردی اشکامو دیدی تو شاید ازم بریدی چه راحت .وبلاگ عشق تلخ یکی از عاشقونه و غمگين ترين وبلاگ ها (لطفا نظر يادتون نره) سلام به دوستهای گلم. ممنون بابت خداحافظی
اومدم خداحافظی دیگه دارم میرم سفر دوست نداشتم بمونی از حال و روزم بی خبر
اومدم بهت بگم که چشم به راه من نمون دیگه آخرین دفعه ست پا میزارم تو خونه تون
واسه من گریه نکن سیاه نپوش پشت سرم شاید اینجوری بتونم تو رو از یاد ببرم
واسه بدرقه م نیا چیزی نگو حرفی نزن میدونم سخته برات دیدن من توی کفن
اینجوری نگام نکن ازت خجالت میکشم دوست نداشتم که یه خط روی رفاقت بکشم
بگو بخشیدی منو که باید از پیشت برم چه ببخشی چه نبخشی آخرش مسافرم
من دارم میرم از اینجا نگران من نباش آخ نفسم بند اومده خونه سنگینه هواش
اینو یادت بمونه رفتنی ها باید برن حالا نوبت منه فرشته ها منتظرن
=============================
تیر خلاص
هرجا میری خیانته واسه همه یه عادته انگاری احساس میکنن اینم یه جور عبادته
خسته م از حرف تو و اون و همه کار و کسم پاشو یه کاری بکن جون همه کست قسم
وقتمو هدر نده حرف اضافی ام نزن بابا من خودم میخوام تیر خلاصمو بزن
.وبلاگ عشق تلخ یکی از عاشقونه و غمگين ترين وبلاگ ها (لطفا نظر يادتون نره) من از تو دل نمیکنم
حرف آخر دلم تنها تویی صدای من تنها دلیل بودنم فقط تویی هوای من
سکوت رو میسپارم به شب تا با تو از نو زنده شم هواتو کرده این دلم تو نیستی بی تابت میشم
من از تو دل نمیکنم اینو خودت خوب میدونی نزار بگم دوستت دارم اینو تو چشمام میخونی
من عاشق عشق توام عاشق اون ناز نگات میخوام پر از ستاره شه سیاهی رنگ شبات
یکم به من خیره بشو شاید منو یادت بیاد من همونم که هستیشو پای دوتا چشم تو داد
من همونم که تو شبات همدم آهت میشدم سنگ صبور غصه ها چراغ راهت میشدم
کوه غمت رو دوش من خاطره هات جلو چشام به پای تو شکستم و میگذرم از تو قصه هام
حرفی نمونده تو دلم بغضی نشسته تو گلوم درد دلام باشه واسه وقتی نشستی روبروم
==============================================
رسم زمونه
گریه نکن تا که چشات قشنگیشو از دست نده ای عشق من زیبا بمون جوونیتو به کس نده
گلم بهت میگم برو گرچه میمیرم تو سکوت الهی که خوشبخت بشی من به فدای تار موت
به خدا تموم عالم رو بگردی میدونم هیچکسی به قد من غم توی قلبش نداره عزیزم اگه بری این دل حساس منم اون بلایی که نباید سر چشماش میاره
چه کنم مجبوریه رسم زمون اینحوریه نمیخوام بی تو باشم خدا میدونه زوریه
تویی شهزاده من منم غلام پاپتی تنهام بزاری بهتره اینجوری خیلی راحتی
از ته دل یه قول میدم تو بری ماتم نگیرم اگه بخوام گریه کنم کور شم الهی بمیرم
لیاقتت رو ندارم حتی واست اشک بریزم اینجور منو نگاه نکن گریه م میگیره عزیزم
به خدا تموم عالم رو بگردی میدونم هیچکسی به قد من غم توی قلبش نداره عزیزم اگه بری این دل حساس منم اون بلایی که نباید سر چشماش میاره
چه کنم مجبوریه رسم زمون اینحوریه نمیخوام بی تو باشم خدا میدونه زوریه
تویی شهزاده من منم غلام پاپتی تنهام بزاری بهتره اینجوری خیلی راحتی .وبلاگ عشق تلخ یکی از عاشقونه و غمگين ترين وبلاگ ها (لطفا نظر يادتون نره)
این مثنوی حدیث پریشانی من است بشنو که سوگنامه ویرانی من است
امشب نه اینکه شام غریبان گرفته ام بلکه به یمن آمدنت جان گرفته ام
گفتی غزل بگو، غزلم شور و حال مرد بعد از تو حس شعر فنا شد خیال مرد
گفتم مرو که تیره شود زندگانیم با رفتنت به خاک سیه مینشانیم
گفتی زمین مجال رسیدن نمی دهد به چشم باز فرصت دیدن نمیدهد
وقتی نقاب محور یکرنگ بودن است معیار مهرورزیمان سنگ بودن است
دیگر چه جای دلخوشی و عشق بازی است ؟؟ اصلا کدام احمق از این عشق راضی است ؟؟
این عشق نیست فاجعه قرن آهن است من بودنی که عاقبتش نیست بودن است
حالا به حرفهای غریبت رسیده ام فهمیده ام که خوب تو را بد شنیده ام
حق با تو بود از غم غربت شکسته ام بگذار صادقانه بگویم که خسته ام
بیزارم از تمام رفیقان نارفیق اینها چقدر فاصله دارن تا رفیق
من را به ابتذال نبودن کشانده اند روح مرا به مسند پوچی نشانده اند
تا این برادران ریا کار زنده اند این گرگ سیرتان جفا کار زنده اند
یعقوب درد میکشد و کور میشود یوسف همیشه وصله ناجور میشود
اینجا نقاب شیر به کفتار میزنند منصور را هر آیینه بر دار میزنند
اینجا کسی برای کسی کس نمیشود حتی عقاب درخور کرکس نمیشود
جایی که سهم مرگ به جز تازیانه نیست حق با تو بود ماندنمان عاقلانه نیست
ما میرویم چون دلمان جای دیگر است ما میرویم هر که به ما ندمخیر است
ما میرویم گرچه ز الطاف دوستان بر جای جای پیکرمان زخم خنجر است
دلخوش نمیکنیم به عثمان و مذهبش در دین ما ملاک مسلمان ابوذر است
ما میرویم مقصدمان نامشخص است هرجا میرویم بی شک از این شهر بهتر است
ازسادگیست گر به کسی تکیه کرده ایم اینجا که گرگ با سگ گله برادر است
ما میرویم ماندن با درد فاجعه است در عرف ما نشستن یک مرد فاجعه است
دیریست رفته اند امیران قافله ما مانده ایم قافله پیران قافله
اینجا دگر چه باب من و پای لنگ نیست باید شتاب کرد مجال درنگ نیست
بر درب آفتاب پی باج میرویم ما هم بدون باد به معراج میرویم .وبلاگ عشق تلخ یکی از عاشقونه و غمگين ترين وبلاگ ها (لطفا نظر يادتون نره)
امشب نمي دانم چرا دلشوره دارم
آخرين نامه
.
شمع های رفتن تو فوت
بغضم ترک ترک شده مثل چشمای توی قاب یه اسم فقط مونده ازت صفحه اول کتاب
گل های خشک پرپر و بوی قدیمی تنت یه خط کهنه روی کارت مبارکه اومدنت
یه چاردیواری سوتاکور یه خونۀ غرق سکوت امشب تولد منه شمع های رفتن تو فوت
این قلب مردنی من باخته همش توی غمت امشب تولد منه تو سالگرد رفتنت
نمیدونم چند سالمه ولی غمت 3 ساله شد پیر شده تو نبودنت یه قلب زخمی و کبود
3سال آزگاره که دارم بی تو سر میکنم دست میکشم روی کتاب غصه هامو تر میکنم
با این سه شمع نیمه جون فوت میکنم رفتن تو امشب میام به زندگی یا که منو میکشی تو
تموم شده امشب بازم غمت داره نو میشه یه سال مونده روبرو نزار غمت 4ساله شه
یه سال مونده روبرو یه خونۀ غرق سکوت غمت دیگه بزرگ شده شمع های رفتن تو فوت
یه چاردیواری سوتاکور یه خونۀ غرق سکوت امشب تولد منه شمع های رفتن تو فوت
=================================
از خدا بی خبر
اگه به خاطرم دلت از خدا بی خبر شده اگه وجودم واسه تو مشکل و دردسر شده
باشه میرم از پیش تو میرم تا قاب پنجره بدون تو توی دلم همیشه جای خنجره
اگه نگاهم این روزا سرده مثل دستهای تو اگه سیاهه روز من درست مثل شبهای تو
اگه وجودم مثل کابوس توی تنهایی هات اگه با بودن من جاری اشک های تو
این مشکلو همین روزا با مردنم حل میکنم توی جهنمم یه جور با غصه هام سر میکنم
خدا کنه بدون من قلب تو سر به راه بشه مثل دل کبوترا تو آسمون رها بشه
دیگه تموم غصه هام به گریه عادت میکنن خودمو از غربت این زمونه راحت میکنم
باشه گلم غصه نخور میرم به دیدن خدا بهتره از اینجا برم قلبها باشن از هم جدا
=================================
.وبلاگ عشق تلخ یکی از عاشقونه و غمگين ترين وبلاگ ها (لطفا نظر يادتون نره)
زخم زبون
زخم زبون مردمم واسه دل من عاديه همه ميگن قد تو نيستم آخه دستام خاليه
حالا ميخوام بهم بگي آخر اين قصه چيه اونيكه دوسش داري منم يا كس ديگه
اگه با من بموني بي خيال حرف مردم اصلا مهم نيست كه بياد درد ديگه روي دردام
بگو كه دروغ ميگن كه تو منو دوست نداري بگو به جز من تو دلت ديگه كسي رو نداري
اگه كه حرف تو هم با حرف مردم يكيه تو هم ميگي كه زندگي مگه به اين سادگيه
اگه تو منو نميخواي فقط به من نگاه بكن چيزي نگو خودم ميفهمم اسم منو صدا نكن
اگه واست زياديم ميرم از اينجا به خدا شايدم قسمت اينه كه ما بشيم از هم جدا
غصه قلبمو نخور عادت داره به بي كسي خودمو قانع ميكنم كه ما به هم نمي رسيم .وبلاگ عشق تلخ یکی از عاشقونه و غمگين ترين وبلاگ ها (لطفا نظر يادتون نره)
محکوم
دارم از نگات میپرسم اون نگاه پاک و معصوم چرا چشم من و تو شد به خداحافظی محکوم
داره از نفس میفته دل بی گناه و خسته بزار خوب نگات کنم من چه غمی چشماتو بسته
چرا سرنوشت نوشته روز خوبمون گذسته واسه دلداری ندارم چیزی جز بغض شکسته
حالا که راهی برای پیش تو نشستنم نیست قول بده نیای تو خوابم شب به شب با چشمای خیس
آخ که این لحظه چه سرده توی هر قافیه درده دل من برای موندن دنبال راهی میگرده
میبینی نمونده راهی میکشی بازم یه آهی آخر قصه ما رو کی نوشته اشتباهی
=========================================
تو تنهاش نذاشتی
تا بوده همینه یکی ساده میره یکی از غم عشق یه گوشه میمره
تا بوده همینه یکی بقراره یکی توی قلبش محبت نداره
میدونم که موندی تو تنهاش نذاشتی خیال کردی خوبه توقع نداشتی
چیکارش باید کرد تا بوده همینه یکی اون بالا هست خودش خوب میبینه
نگو خوب میدونم اگه کوه دردی با خنده گذشتی تو نفرین نکردی
نگو خوب میدونم تا بوده همینه اینجا آسمون نیست عزیزم زمینه
میدونم که موندی تو تنهاش نذاشتی خیال کردی خوبه توقع نداشتی
چیکارش باید کرد تا بوده همینه یکی اون بالا هست
خودش خوب میبینه
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . . : "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشيم جائی از بدنت آسیب ديدگي يا شکستگی نداشته باشه امروز به حد كافي دير شده نمی خواهم تاخير من بيشتر شود يكي از پرستاران به او گفت : خودمان به او خبر می دهیم تا منتظرت نماند پیرمرد با اندوه ! گفت : خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد . چیزی را متوجه نخواهد شد ! او حتی مرا هم نمی شناسد ! .وبلاگ عشق تلخ یکی از عاشقونه و غمگين ترين وبلاگ ها (لطفا نظر يادتون نره)
آخرین مطالب &autostart=1&autoreplay=1&showtime=1&volume=100&volumecolor=0xBE7FAB&equalizercolor=0xBE7FAB&theme=violet" /> نويسندگان موضوعات پيوندها تبادل لینک هوشمند |
|||
|